اهالی منطقه سیستان و بلوچستان مردمی ساده ، صمیمی ، وابسته به کشت و کشاورزی می باشند . به عللی در صده ی گذشته مردمانی از آن خطه به شمال شرق ایران و بیشتر در منطقه شرق گلستان و شهر مهمان پذیر گنبد کاووس کوچانده شدند .
به گزارش گلستان ما به نقل از قابوس نامه، از آنجایی که این قوم کشاورز بودند بر این فن اهتمام ورزیده به کشت و کار مشغول شدند . مردم نیم روز همچون دیگر اقوام ایرانی پایبند به آداب و رسوم خاصی می باشند . از آنجایی که این سلسله مطالب درباره ایام نوروزی می باشد به شرح پاره ای مراسم آنان می پردازیم .
سیستانی ها بر این اعتقادند که روزی از گندم است از آن رو خیلی چیزها از گندم درست می شود . برجسته ترین رسم عید نوروز سبزه گذاشتن است که آنهم به صورت گروهی سبز می کنند.
غلاتی چون گندم ، ماش ، عدس را در نیمه ی اسفند ماه برای سبزه گذاشتن آماده می کنند . شیرینی پختن حال و هوای عید را در خانه ی هر سیستانی زنده می کند .
سمنو تجگی را برای هفت سین می پزند . گندم را بعد از پختن به صورت پودر در می آورند و از آن کیکی می پزند به نام سمنو تجگی
کلوچه ی ساده و خرمایی که به آن نان سال می گویند بنا به سلیقه ی مادر به اشکال گوناگونی چون گل ، دایره ، مربع یا لوزی و…… برای اعضای خانواده بخصوص کودکان پخته می شود .
زنان ایامی را جهت قلیف پزی صرف می کنند . نان را پهن کرده لابه لای آن روغن می گذارند و در قابلمه ی مسی که زیر و روی آن پوشیده از آتش است قرار داده تا بپزد .
در هفته ی آخر سال به جهت نذر اموات نوعی شیرینی به نام کلبک می پزند . کلبک را به دو صورت خمیر با لایه ی کلفت که به قتلمه معروف است برای اقوام درجه یک و کلبک را برای بقیه ی اقوام با خمیر نازک می پزند . باقیمانده روغن درون تابه را به پنبه آغشته می کنند و به نیت اموات روشن می کنند و در کنار آن صلوات می فرستند .
لندو همان گندم سیستان می باشد که تف داده شبیه نخود آجیل شده آنگاه آنرابه دلخواه با نخود و چهار مغز (بادام-پسته-گردو و فندق) آرد نموده با خرما مخلوط و به حالت گرد در می آورند .
آجیل مخصوص عید نخود ، کشمش و گندم سیستان که زرد رنگ و بزرگ است و تخم هندوانه و تخم خربزه است . تخم هندوانه و خربزه و گندم سیستان را بعد از پختن آسیاب نموده با کمی چاشنی به صورت قوتو در می آورند .
پیش از عید با خاک رس سفید خانه را سفید نموده و زنان همسایه به صورت دسته جمعی خانه های همدیگر را به نوبت تمیز نموده و رسم خانه تکانی را انجام می دهند .
غذای شب عید را نیز رشته پلو به همراه ماهی می پزند تا رشته ی امور را در دست داشته باشند .
ماهی را نمادی از تلاش می دانند .
دیر گاهی ست که افتاده ام از خویش به دور
شاید این عید به دیدار خودم هم بروم
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
همه جای ایران سرای من است
مشهور است در مقطعی از تاریخ ایران ، بخشی از سیستانیها به خاطر خشکسالی به ترکمن صحرا مهاجرت کردند. این ظاهر ماجراست. برای علتیابی اصلی این مهاجرت باید لابهلای اسناد دولتی عصر پهلوی اول کنکاش کرد تا علت واقعی و اساسی مهاجرت سیستانیها را به ترکمن صحرا دانست. آیا تنها علت خشکسالی بوده و مگر این خشکسالیها در سنوات قبل از آن نبوده است؟
حوالی شهرهای شمالی گروهی از ترکمنها ساکن بودند که برخی از آنان، مزاحمتهایی برای برخی مردم آن نواحی به وجود آوردند.آنها سالها بین دو مرز ایران و شوروی سابق در حال رفت و آمد بودند و عملا در تابعیت هیچ کدام قرار نداشتند؛ گاه خراج گذار این دولتها بودند و گاه مردم ساکن آن نواحی را غارت و آنان را بهعنوان برده خرید و فروش میکردند.این منازعات تا زمانی که حکومت ایران در عصر پهلوی اقدام به گسیل نیروی نظامی به سوی ترکمنهای یموت و گوکلان در سال 1303 هـ .ش کرد و به کوچ و انتقال اجباری اقوام سیستانی به بهانه خشکسالی در سیستان انجامید، ادامه داشت.بعد از انتقال اقوام سیستانی و اسکان در مناطق ترکمننشین در جغرافیای سیاسی منطقه، صفحهای تازه در روابط مردمی این سامان به وجود آمد، زیرا تراکمه مجبور بودند با همسایگان تازهوارد خود به نحوی کنار بیایند.
منابع:تاریخ ایران باستان، ترجمه پرویز ناتل خانلریتاریخ تمدن ویل دورانتچنگیز خان، اثر مورخ نامدار روس واسیلیانباتو خان، نوشته واسیلیانپیش به سوی آخرین قلزم، اثر واسیلیانتاریخ ملل مشرق زمین، نوشته خانم مری بویسایران در زمان ساسانیان، تالیف پروفسور آرتور کریستین، ترجمه رشید یاسمی